عاشقان فرهاد مجیدی

عاشقان فرهاد مجیدی

من ان گلبرگ مغرورم که میمیرم ز بی ابی ولی با ذلت و خاری پی شبنم نمیگردم

منوي اصلي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات


قاتل خوش قلب ...

*   "يك عمراست كه مي جنگم. مبارزه ميكنم.حالا هم قصد عقب نشيني ندارم.لبه پرتگاه هستم اما نمي افتم، مطمئنم" حرف هاي ناصرخان بوي رفتن نميدهد اما اوضاع ابي ها در هفته دوازدهم ليگ ششم خوب نيست.داور سوت ميكشد. برهاني و نوازي استقلال را جلو مي اندازد اما پيكان بازي را 3-2 مي برد.سرمربي وسط زمين ايستاده.به بچه ها نگاه ميكند. كسي قدر اين نگه پدرانه را نميفهمد.فرهاد اما خم شده روي زمين و هق هق ميكند.سرش را از خجالت انداخته پايين. نمي تواند تو روي ناصرخان نگاه كند و راهش را بكشد و برود رختكن. گريه اش بند نمي آيد. كلمه كم آورده اما "غيرت " دارد. حجازي زير شانه هايش را ميگيرد تا او را آرام كند. هردو ميدانند اين آخرين ديدار در مستطيل سبز است ; ديدار دو اسطوره آبي.

*  هفت طلايي مثل ناصرخان بارها در لبه پرتگاه بود اما نيفتاد "ستاره بهمن " از همان اول بلد بود مشكلاتش را مثل مدافع حريف ، مثل جيب عرب ها و مثل دروازه قرمزها دريبل بزند. سر وقتش گريه ميكرد ، به وقتش كري ميخواند ، با قديمي هايي كه استقلال را ارث پدري مي دانند كل كل ميكرد و و سر بازو بند كوتاه نمي آمد.

يك تنه در برابر تمامي حاشيه ها مي ايستاد ، پشت سرمربي اش را با طعنه هاي ديگران خالي نميكرد و به وقتش جواب پر رو ها را با زبان خودشان ميداد. دوبار در اوج نياز استقلال ، پول و امكانات عرب ها را انتخاب كرد ولبه پرتگاه قرار گرفت..اما نيفتاد. محبوب ماند.

*نيمكت نشين شد اما عقب نشيني نكرد. در تيم ملي به حقش نرسيداما به مبارزه ادامه داد.

جنگيد. با همه حاشيه هايي كه براي او درست كردند. جنگيد. در 35 سالگي مثل جوان هاي با "انگيزه" 20 ساله وسط ميدان دويد ، قيچي زد ، دريبل كرد و گل زد. شيث رضايي را در كورس جا گذاشت . در برابر قرمز ها سر خم نكرد.

آن قدر قدرت و محبوبيت داشت كه بتواند با نشان دادن"چهار "  انگشتش  يك ورزشگاه را به آتش بكشد. راز محبوبيتش در همين جمع شدن " عشق و نفرت " است. در همين كاراكتري كه جمع اضداد است. هم ميتواند از شيوخ عربي دل ببرد ، هم كاري كند كه " آهاي فرهاد مجيدي ورد زبان دو آتيشه هاي آبي روي سكوهاي آزادي شود. آن قدر " خوب " باشد كه قرمز ها از او بدشان بيايد.

مجيدي استاد حل مساله  است . استاد گره گشايي از مساله هايي كه همه فكر ميكنند ديگر اين موقعيت او را گرفتار ميكند و نميتواند از پسش بر بيايد. با همان " عشق و نفرت " نامه خداحافظي مي نويسد ، از لبه پرتگاه آتش رد ميشود و نمي افتد. مي ماند در همان قلب هايي كه انگار بعد از هر گلش ، روي آن ها مي كوبيد.

                                                                                          علي سيف الهي _ همشهري جوان



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: houman.shayan تاريخ: جمعه 12 آبان 1391برچسب:مجیدی,عکس,اخبار,مطلب,حاشیه,فرهاد مجیدی, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

salam houmanam 17 salame injaro vase tamame ssihaye iran sakhtam makhsoosan asheghaye capitan farhad

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to farhadeesteghlali.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com